ترک آزارم نکردی ترک دیدارت کنم

آتش اندازم به جانت بس که آزارت  کنم

قلب بیمار مرا بازیچه می پنداشتی ؟

آنقدر قلبت بیازارم که بیمارت کنم

من گلی بودم در این گلشن تو خوارم کرده ای

همچو خاری در میان گلرخان خوارت کنم

همچنان دیوانگان در کوی و بازارت کشم

کهنه کالایت بخوانم بی خریدارت کنم

بعد از این لاف صفا و مهر با مردم مزن

خلق را آگاه از این طبع ریا کارت کنم

ای سبکسر دوست میداری سبکسرتر ز خویش

با خبر شهری از آن گفتار و کردارت کنم

هر کجا گویم که هستی وین زبان بازی ز چیست

تا ابد در بند تنهایی گرفتارت کنم .

پ.ن : به پنجره های نیمه باز اعتمادی نیست . 

 

 

 

نظرات 13 + ارسال نظر
حمیدرضا چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:25 ب.ظ http://www.silverchance.blogfa.com


سلام دوست عزیز
ما برای کسب درامد از اینترنت محیطی شفاف وساده و قانونی(مطابق با مصوبه مجلس شورای اسلامی) برایتان مهیا نموده ایم.
سایت فرهنگی ایران بین به عنوان تنها راه قانونی کسب درامد اینترنتی در ایران افتخار آنرا دارد که اصول سیستم شبکه ای خود را مطابق با مصوبه قانون مجلس شورای اسلامی در مورد تجارت الکترونیک و نتورک مارکتینگ در ایران همسو نماید.
شما میتوانید بدون پرداخت هزینه عضویت و با ثبت نام رایگان و به میزان فعالیت خود درامدی از 2 تا بیش از 50 هزار تومان در روز رو بدست آورید...
اگر امکانش هست آدر س وبلاگ من تو پیوند اتون قرار دهید

http://www.silverchance.blogfa.com




هیچکس چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:53 ب.ظ http://bofmens.mihanblog.com

سلام..پنجره را باز کن و به بهار خنده کن..گلها روییده اند..
من به روزم....

تنهاترین عاشق تنها پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 07:07 ب.ظ http://hazrat-eshgh.blogsky.com

سلام خوبی؟؟
بابا ای.ل تو هم شدی مثل زهرا خانم که موقعی که آپ می کنین خبر نمی دین چراااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/////
دستت درد نکنه خانومی
من فردا آپ می کنم خوشحال میشم بهم سر بزنی
منتظر قدوم مبارکت هستم
فعلا...

زهرا جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:37 ق.ظ http://www.saattanhaie.blogsky.com/

سلام فاطی جون
خیلی قشنگ بود......اما...... هیچی بی خیال.
این شعر تقدیم به کسایی که با بی لیاقتی طرف مقابلشون تنها شدن و .........
*******
جز تو کس در نظر خلق مرا خوار نکرد
هیچ سنگین دل بیدادگر این کار نکرد
این ستمها دگری با من بیمار نکرد
هیچ کس این همه آزار من زار نکرد
گر ز آزردن من هست غرض مردن من
مردم آزار مکش از پی آزردن من
جان من سنگ دلی دل به تو دادن غلط است
بر سر راه تو چون خاک فتادن غلط است
چشم امید به روی تو گشادن غلط است
روی پر گرد به راه تو نهادن غلط است
مدتی است که حیرانم و تدبیری نیست
عاشق بی سر و سامانم و تدبیری نیست
از غمت سر به گریبانم و تدبیری نیست
خون دل رفته ز دامانم و تدبیری نیست
از جفای تو بدین سانم و تدبیری نیست
چه توان کرد پشیمانم و تدبیری نیست
*********************************
ای کاش ...........


هیچکس جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:14 ب.ظ http://bofmens.mihanblog.com

پنجره هنوز نسیم ملایم را از پیچک برایت بالا می آورد...استشمام کن...اگر خار شدی...که گل با خار زیباست..اما زبون گشتن از کسی که خود زبون است...کسی که گل را می شناسد..زیبایی خار ا نیز می داند...
اگر پنجره ی نور را باز کنی و دلت را به اسمان پیوند بزنی ..اعتمادی را خواهی دید که...خدا آنجا ایستاده...
پس نگاهت را خوب سوی نور بچرخان...نوری در قلبت خواهی درخشید...همشه منتظر آرزو نباش و خود آرزوی خودت باش و تحقق آن ....تو آرزوی نور کن...آن هنگام نور خواهی شد...
عیدی من برایتان مانده...بعدا تقدیم خواهم کرد....
یه دنیا سپاس دارم برای قرار دادن لینک من....متشکرم...
بدرود

تنهاترین عاشق تنها شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:19 ق.ظ http://hazrat-eshgh.blogsky.com

سلام مهربون...
امیدوارم که خوب باشی بازم دستام لرزید و بازم شروع کردم به نوشتن واسه هر کی عاشقه واسه هر کی با چشم دل بخونه و ببینه بازم منتظر قدوم مبارکتون هستم تا بیاین و میخونه ی حضرت عشق رو گلبارون کنین زیاد این تنهاترنی عاشق تنها رو منتظر نذارین که بد جوری داره لحظه ها رو می شماره
منتظرتون هستم
زیاد منتظرم نذارین
فعلا....

جاذب شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 06:13 ب.ظ http://www.the-end.blogfa.com

سلام>>روزگاری بگذشت و از مهر ز لطف یار خبری نشد.
آنانکه روزی فکر میکردیم رفیق تنهایی های ما خواهند بود...
در حق ما عهدها شکستند و نارفیقیها فزودند...
<<میدونی؟...بیخیال...تا بعد..ممنونم که بهم سر زدی..

رسول یکشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:34 ق.ظ http://www.rastghamataneh-javdaneh.blogsky.com/

سلام متن جالب و زیبائی بود من قبل از باز کردن وبلاگت خودم چند متن را بد از مدتها در وبلاگم نوشتم وقتی وبلاگتو باز کردم و متنتو خوندم دلم نیومد این شعر معروف فریدون مشیری را اینجا برات ننویسم کاملش را در وبلاگم گذاشتم

به پنجره های نیمه باز اعتمادی نیست

مرگ انسانیت
از ان روزی که دست حضرت قابیل
گشت الوده به خون حضرت هابیل
ادمیت مرده بود گرچه ادم زنده بود
از همان روزی که یوسف را به چاه انداختند
از همان روزی که با شلاق خون دیوار چین را ساختن
ادمیت مرده بود گرچه ادم زنده بود
بعد سالها گذشت
قرنها از مرگ موسی هم گذشت
ای دریغا ادمیت برنگشت و برنگشت
من که از پژمرده یک شاخه گل بردرخت
از فقان یک قناری در قفس
از غم یک مرد در زنجیر قاتلی بردار
اشک در چشمان بغضم درگلوست
از کجا باور کنم مرگ انسانیت را
فرض کن مرگ قناری هم در قفس مرگ نیست
فرض کن یک شاخه گل در جهان هرگز نیست
فرض کن جنگل بیابان بود از نخست
درکویری سوت و کور
در میان مردمانی با این محبتها صبور
صحبت ازمرگ عشق و گفتگو از مرگ انسانیت است


ما راست قامتان جاودانه به تاریخ خواهیم ماند

هیچکس یکشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 03:17 ب.ظ http://bofmens.mihanblog.com

خب..سلام...اگر توانستید به ما سری بزنید..اینم سبکی از قلم خاص هیچکس
متشکرم...

مجتبی دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:29 ق.ظ

سلام فاطمه خانوم حالتون خوبه
به نظر من بهترین روش برای برخورد با همچین افرادی اینه که اونها رو به خدا واگذار کنیم نه اینکه ما هم خدمون مثل اونها رفتار کنیم در غیر این صورت چه فرقی بین ما و اونهاست؟؟؟؟
فعلا با اجازه
خدا نگهدارتون باشه

دیانا دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:55 ب.ظ http://justkhodam.blogsky.com

سلام فاطمه جون
پیشاپیش سال نو را تبریک میگم
سال خوبی داشته باشی خانمی

پژمان سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 02:42 ب.ظ http://www.sportboy.blogsky.com

سلام دوست خوبم!
پستت جالب بوود ! ممنون که بهم سر زدی !
پست آخر من رو هم ببینی بد نیست! موفق و خوش باشی
.... یا حق


این روزها

چیزی می خواهد پشت مرا به زمین بزند چیزی که جنسش را نمی دانم!

شادی شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 07:38 ب.ظ

خیلیییییییییییی قشنگ بود
راستی سال نو مبارک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد