عسلی ! مهربانی ات دل کوچکم را می لرزاند و نسیم محبتت اشکهای شوق را بر گونه هایم جاری میکند. در حالی که در سرزمین اندیشه، یاد تو همیشه سبز است، دل در دستان آن فرشته مطرود اسیر و وامانده است
سلام خانمی خوبی؟ زیبا نوشتی راستی من هم به روزم پاینده باشی
سلام خانومی خیلی قشنگ بوداااااا اما عکسه با حال تره D: :) چه غمگین ....غریبانه...تنها.... اینا تویی؟!! یا من؟! یا هردومون*یک تکه تنهای و ساعت تنهای بارون بد جوری داره میاد..... از دیروز عصر که از هم جدا شدیم یه حالیم .....این آسمونم که امونمو بریده........ فاطی.............................
سلام ای ستاره تا تورو دیدم از ترس یک عشق بر خود لرزیدم
متنت قشنگ هست و باحال
سالار امروز روزه عجیبی دارم همه غمگینن چون من میخام برم :دی خیلی حال می ده چون خودم عین خیالم نیست :دی
این شعر را بهت داده بودم اینجا هم باز بهت تقدیمش می کنم
ندای من ندای آسمونی مثل گلی چه نازومهربونی من دیگه چیزی از خدا نمیخام فقط میخام کنار من بمونی
از اون نگاه روشن تو پیداست که اهل شهر قصه ای عزیزم دلم میخاد به قیمت نگاهت تمامه هستیم و به پات بریزم
صدای عشق و بشنو از دل من ببین دلم به دام تو اسیره نداتو اخرین طلوع نوری نذار که قلب اسمون بگیره
تو ای پرنده قشنگ عشقم بیا با هم بریم به اوج بودن اونجا بریم که هیچکسی نتونه بگیره عشق پاکت رو از من
بهاری کن بهاری کن هوارو بیار به خونمون پرنده هارو
بخون ترانه ی شبای عشقو بزن آتیش تموم غصه هارو ************************ ************************ از رخوت و سیاهی به مرز تو رسیدم یک خط روشن عشق روی اسمون کشیدم بیا وهمیشگی باش امید زندگیم باش ای قاصد بهاری طلوع زندگیم باش
این شعر را تقدیم میکنم به دوست عزیز *خوب * مهربون *و گلم * امیدوارم من و ببخشی@};-
درود بر شما باز هم در شهر سوخته ای به نام عشق و در کوچه پس کوچه های این شهر کوچیک کنار میخونه ای به نام حضرت عشق دستم را لرزاندم و بر قلم عشق خویش کشاندم و شروع کردم که بگویم هنوز هستم نازنینم وفریاد کشم که آمدم که بنویسم از درد تنهایی از درد دوری و جفا!!! و اما این شما هستین که با قدم گلبارونتون می توانید مرحمی باشین بر روی درد کهنه ی من باز هم میخونه ی حضرت عشق پذیرایی شما دوستان گرامی را آرزو می کند و منتظر شما کنار در نشسته که شما بیاین و خوشحالش کنید زیاد حضرت عشق رو منتظر نذارین چون اصلا انتظار رو دوست نداره منتظر قدوم مبارکتون هستم سبز(قرمز) و پیروز باشین حضرت عشق فعلا...
من همونم
جمعه 18 فروردینماه سال 1385 ساعت 06:13 ب.ظ
بازم سلام امیدوارم که خوب باشین با معذرت خواهی اومدم اومدم که نظرمو در مورد شعرتون بدم شما هم مثل زهرا خانم خیلی عالی تموم می کنین من آخر رو بیشتر از همه پسندیدم بین این ۵بیت شب افتاده است من تنها و تار یکم کیستم ؟ یک تکه تنهایی فعلا...
سلام فاطمه خانم هم متنتون قشنگه و هم عکسش......... امیدوارم که همیشه موفق باشین......... و تا ما دوستا هستیم هیچ وقت احساس تنهایی نکنید..... شاد باشین....
به یاد داشته باشی آنچه را که شادمانت می سازد . . .
فا نی
یکشنبه 20 فروردینماه سال 1385 ساعت 05:20 ب.ظ
سلام من اولین بار بود وبلاگتون رو میخوندم یکی از دوستهای صمیمیم شما رو معرفی کرد حالا میبینم م.... حق داشت مطالبتون هم مثل خودت دوست داشتنی موفق باشی همیشه
سلام خوشگل خانم ببخشید خانمی نمیدونستم آپ کردی وگرنه زود زود میومدم ببینم خوشگله این همه با هم رقصیدیم تولد وبلاگ زهرا جون تنها بودی؟ پس من چه کاره بودم اون وسط؟:D تا منو داری تنها نیستی بازم شرمنده دیر اومدم بوس بوس
سلام..فلطمه جان..خوبید.. خب..ما نیز شاید یک تکه تنهایی باشیم..تنها..و شاید می نگریم ماه را در حوض مردابیمان در کنار باغچه ی دلتنگی اوهام... به روزم...دوست داشتی یه دکلمه ی متفاوت بشنوی بیا.... مرسی...بدرود...
برگی که از هر شاخه میافتد بوی خزان دارد آنچه را که دارم نمی خواهم ببازم ،اما آنجا هم که هستم نمی خواهم بمانم. آنانی را که دوست دارم نمی خواهم ترک کنم، اما کسانی را هم که می شناسم نمی خواهم ببینم... آن جا که زندگی می کنم نمی خواهم بمیرم، اما آنجا که می میرم نمی خواهم بروم... می خواهم جایی بمانم که هیچ گاه نبوده ام !!! توماس براش
تا به کی باید رفت، از دیاری به دیار دیگر نتوانم نتوانم جستن، هر زمان عشقی و یاری دیگر کاش ما آن دو پرستو بودیم که همه عمر سفر می کردیم از بهاری به بهاری دیگر
خیلی زیبا بود موفق باشی اگه با تبادل لینک موافقی خبرم کن خوشحال میشم
سلام یه چند تاکوچه پایین تر یه کلبه کوچیک و حقیر هست به اسم "حضرت عشق" که امروز به دو مناسبت یه جشن کوچولو بر پاکرده و میخواد توی اون جشن از عشق و امید بگه و یک ساله شدن عشقش رو جشن بگیره ... . با اینکه کلبه اش خیلی کوچیکه و حقیر ولی جای همه دلای عاشق رو داره چون اون با عشق بنا شده و خودتون وسعت عشق رو بهتر از اون بلدین ... . خیلی خوشحال میشه اگه منت بذارین واونولایق بدونین وبه مهمونیش بیاین...
منتظر حضور سبزتون هستم... خوشحالم میکنین چون امروز هم تولده خودمه هم تولد یک سالگی عشقم ... موفق و عاشق باشین مریم
سلام. به فروشگاه اینترنتی کتاب و CD آدینه بوک با تحویل رایگان هم سر بزنید.
salam
khoobi
webloget khoobe
movafagh bashi
عسلی ! مهربانی ات دل کوچکم را می لرزاند و نسیم محبتت اشکهای شوق را بر گونه
هایم جاری میکند. در حالی که در سرزمین اندیشه، یاد تو همیشه سبز است، دل در دستان آن
فرشته مطرود اسیر و وامانده است
سلام خانمی
خوبی؟
زیبا نوشتی راستی من هم به روزم
پاینده باشی
سلام خانومی
خیلی قشنگ بوداااااا اما عکسه با حال تره D: :)
چه غمگین ....غریبانه...تنها....
اینا تویی؟!! یا من؟! یا هردومون*یک تکه تنهای و ساعت تنهای
بارون بد جوری داره میاد.....
از دیروز عصر که از هم جدا شدیم یه حالیم .....این آسمونم که امونمو بریده........
فاطی.............................
سلام
ای ستاره تا تورو دیدم از ترس یک عشق بر خود لرزیدم
متنت قشنگ هست و باحال
سالار امروز روزه عجیبی دارم همه غمگینن چون من میخام برم :دی خیلی حال می ده چون خودم عین خیالم نیست :دی
این شعر را بهت داده بودم اینجا هم باز بهت تقدیمش می کنم
ندای من
ندای آسمونی
مثل گلی چه نازومهربونی
من
دیگه چیزی از خدا نمیخام
فقط میخام کنار من بمونی
از اون نگاه روشن تو پیداست
که اهل شهر قصه ای عزیزم
دلم میخاد به قیمت نگاهت
تمامه هستیم و به پات بریزم
صدای عشق و بشنو از دل من
ببین دلم به دام تو اسیره
نداتو اخرین طلوع نوری
نذار که قلب اسمون بگیره
تو ای پرنده قشنگ عشقم
بیا با هم بریم به اوج بودن
اونجا بریم که هیچکسی نتونه
بگیره عشق پاکت رو از من
بهاری کن بهاری کن هوارو
بیار به خونمون پرنده هارو
بخون ترانه ی شبای عشقو
بزن آتیش تموم غصه هارو
************************
************************
از رخوت و سیاهی به مرز تو رسیدم
یک خط روشن عشق روی اسمون کشیدم
بیا وهمیشگی باش
امید زندگیم باش
ای قاصد بهاری
طلوع زندگیم باش
این شعر را تقدیم میکنم به دوست عزیز *خوب * مهربون *و گلم * امیدوارم من و ببخشی@};-
سلام فاطمه خانوم.
وبلاگ زیبایی داری.
انشاءالله که همیشه در همه امور زندگی موفق باشی.
خدافظ
درود بر شما
باز هم در شهر سوخته ای به نام عشق و در کوچه پس کوچه های این شهر کوچیک کنار میخونه ای به نام حضرت عشق دستم را لرزاندم و بر قلم عشق خویش کشاندم و شروع کردم که بگویم هنوز هستم نازنینم وفریاد کشم که آمدم که بنویسم از درد تنهایی از درد دوری و جفا!!! و اما این شما هستین که با قدم گلبارونتون می توانید مرحمی باشین بر روی درد کهنه ی من باز هم میخونه ی حضرت عشق پذیرایی شما دوستان گرامی را آرزو می کند و منتظر شما کنار در نشسته که شما بیاین و خوشحالش کنید
زیاد حضرت عشق رو منتظر نذارین چون اصلا انتظار رو دوست نداره
منتظر قدوم مبارکتون هستم
سبز(قرمز) و پیروز باشین
حضرت عشق
فعلا...
سلام
قشنگ بود
بازم سلام
امیدوارم که خوب باشین
با معذرت خواهی اومدم
اومدم که نظرمو در مورد شعرتون بدم شما هم مثل زهرا خانم خیلی عالی تموم می کنین من آخر رو بیشتر از همه پسندیدم بین این ۵بیت
شب افتاده است من تنها و تار یکم کیستم ؟ یک تکه تنهایی
فعلا...
سلام فاطمه خانم
هم متنتون قشنگه و هم عکسش.........
امیدوارم که همیشه موفق باشین.........
و تا ما دوستا هستیم هیچ وقت احساس تنهایی نکنید.....
شاد باشین....
میشه به یاد داشته باش
تا به فرامشی بسپاری
آنچه را که اندهگینت میسازد
اما . . .
هرگز فراموش مکن
به یاد داشته باشی
آنچه را که شادمانت می سازد . . .
سلام
من اولین بار بود وبلاگتون رو میخوندم یکی از دوستهای صمیمیم شما رو معرفی کرد
حالا میبینم م.... حق داشت مطالبتون هم مثل خودت دوست داشتنی
موفق باشی همیشه
سلام خوشگل خانم
ببخشید خانمی
نمیدونستم آپ کردی وگرنه زود زود میومدم
ببینم خوشگله این همه با هم رقصیدیم تولد وبلاگ زهرا جون
تنها بودی؟
پس من چه کاره بودم اون وسط؟:D
تا منو داری تنها نیستی
بازم شرمنده دیر اومدم
بوس بوس
سلام..فلطمه جان..خوبید..
خب..ما نیز شاید یک تکه تنهایی باشیم..تنها..و شاید می نگریم ماه را در حوض مردابیمان در کنار باغچه ی دلتنگی اوهام...
به روزم...دوست داشتی یه دکلمه ی متفاوت بشنوی بیا....
مرسی...بدرود...
سلام فاطمه جون
به جای ایوان مینوشتی وبلاگ بهتر میشد
((:
سلام سارا خانم....
هیشکی تنها نیست...کسانه بی کسان خداست ....شعرش قشنگ بود...به منم سر بزن
برگی که از هر شاخه میافتد بوی خزان دارد آنچه را که دارم نمی خواهم ببازم ،اما آنجا هم که هستم نمی خواهم بمانم. آنانی را که دوست دارم نمی خواهم ترک کنم، اما کسانی را هم که می شناسم نمی خواهم ببینم... آن جا که زندگی می کنم نمی خواهم بمیرم، اما آنجا که می میرم نمی خواهم بروم... می خواهم جایی بمانم که هیچ گاه نبوده ام !!! توماس براش
سلام
واقعا وبلاگتون بی نظیره واقعا
باید خودتونم بی نظیر باشین
به منم یه سری بزنین خوشحال میشم اونجام ببینمتون
تا به کی باید رفت، از دیاری به دیار دیگر
نتوانم نتوانم جستن، هر زمان عشقی و یاری دیگر
کاش ما آن دو پرستو بودیم
که همه عمر سفر می کردیم
از بهاری به بهاری دیگر
خیلی زیبا بود
موفق باشی
اگه با تبادل لینک موافقی خبرم کن خوشحال میشم
سلام
یه چند تاکوچه پایین تر یه کلبه کوچیک و حقیر هست به اسم "حضرت عشق" که امروز به دو مناسبت یه جشن کوچولو بر پاکرده و میخواد توی اون جشن از عشق و امید بگه و یک ساله شدن عشقش رو جشن بگیره ... .
با اینکه کلبه اش خیلی کوچیکه و حقیر ولی جای همه دلای عاشق رو داره چون اون با عشق بنا شده و خودتون وسعت عشق رو بهتر از اون بلدین ... .
خیلی خوشحال میشه اگه منت بذارین واونولایق بدونین وبه مهمونیش بیاین...
منتظر حضور سبزتون هستم...
خوشحالم میکنین چون امروز هم تولده خودمه هم تولد یک سالگی عشقم ...
موفق و عاشق باشین
مریم
سلام فاطمه جونم
خوبی خانمی؟
چه کارا میکنی؟
به زهرا جون سلام برسون و از طرف من ببوسش
هر دوتاتونو دوست دارم هوارتا