فزت برب الکعبه

                **** به خدای کعبه که رستگار شدم****

 

 

 

دستای پینه بستۀ علی همیشه همراه منه
خونه نشینی علی آتیش به جونم می زنه

تو کوله بار شعر من اسم قشنگ علیه
قافیه تنگ دلم از دل تنگ علیه

تو کوچه های غربتم نشونی از مولا می دن
اهل محل سلاممو جواب سربالا میدن

به من میگن علی کیه علی امام عاشقاست
به من میگن علی چیه داغ دل شقایقاست

توی نجف یه خونه بود که دیواراش کاهگلی بود
اسم صاحاب اون خونه مولای مردا علی بود

نصفه شبا بلند می شد یک کیسه داشت که برمیداشت
خرمـا و نون و خوردنی هـر چی کـه داشت تو اون می ذاشت

راهی کوچه ها می شد تا یتیما رو سیر کنه
تـا سفرۀ خـالیشو نو پر از نون و پنیر کنـه

شب تا سحر پرسه می زد پس کوچه های کوفه رو
تـا پر بـارون بکنـه بـاغهـای بی شکوفـه رو

عبـادت علی مگـه می تونه غیر از این بـاشـه
باید مثل علی بشه هرکی که اهل دین باشه

بعد علی کی می تونه محرم راز من بـاشـه
درد دلم رو گوش کنه تا چاره ساز من بشه

فردا اگه مهدی بیاد دردهارو درمون می کنه
آسمون شهرمون رو ستاره بارون می کنه

 

نظرات 17 + ارسال نظر
حضرت عشق-مریم یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:06 ب.ظ http://anooshka.blogsky.com

چقدر قشنگ بود ...
فاطمه خوش به حالت .. کاش منم .....
واسه منم دعا کن ....
نمیتونم هیچ خرفی بزنم چون اون قدر خودمو ناتوان میبینم که ....

زهرا دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:36 ب.ظ

سلام فاطی خانم
من این چند روزه همش این شعر آغاسی رو گوش میکردم.
خیلی قشنگه...خدا بیامرزدش...
دستت درد نکنه.
ایشالا خود مولا کمکت کنه و هر چی که سلاحته بهت بده.
آآآمین
قربونت
تا عصر که ببینمت.بای.

رسول دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:32 ب.ظ http://www.rastghamataneh-javdaneh.blogsky.com

گل بارون زده ی من
گل یاس نازنینم
میشکنم پژمرده میشم
نذار اشکاتو بیبینم
تا همیشه تو رو داشتن
داشتن همه دنیاست
از تو و اسم تو گفتن بهترین همه حرفاست
با تو با تو اگه باشم وحشت از مردن ندارم
لحظه هام پر میشه از تو وقت غم خوردن ندارم

ای غزل واره دلهاا
که همه تنت ترانه
هنوزم روگل گونت شرم اولین سلامه
ای تو جاری تو شعرم مثل عشق و خون حسرت
دفتر شعر من از تو سبد خاطرا مه

ای گل شکسته ساقه
گل پرپر
که به یاد هجرت پرندهائی
تو ی یاس مبهم چشمات میبینم
که به فکر یک سفر به انتهائی
سر به زیز دل شکسته نازنینم
مگه ساده است واسه تو گذشتن از من

مرسیه رو فدای رفتن من اخه مرگه واسه من از تو گذشتن

با تو با تو اگه باشم وحشت از مردن ندارم
لحظه هام پر میشه از تو وقت غم خوردن ندارم

گل بازون زده من اگه دلتنگم و خسته
اگه پیچپیدن طوفان ساقه ی منم شکسته
میتونم خستگیهاتوو از تن پاکت بگیرم
میتونم برای خوبی واسه سادگیت بمیرم

سلام حال شما بعد از مدتهاا شاید شکوفا شدن محفل تنهای شما شدیم ایول ایول منم تسلیت میگم این ایام و از همه همه دوستان حالا چه خودی چه غیر خودی چه خطی چه غیر خطی و .. التماس دعا دارم

راستی این شعرو حفظی نوشتم نمیدونم چرا یک مرتبه این شعرو نوشتم اهنگ گل بارون زده از ئداریئش است یرخ باشی و سرافراززز بای تا ...

مهران سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:44 ق.ظ http://sangintar-az-faryad.blogsky.com

سلام ... خوبی فاطمه ؟ خیلی قشنگ بود .... به راستی که مولای مردا علی هست .... آپ زیبایی بود
******** یا علی************

جاذب سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:26 ب.ظ http://www.the-end.blogfa.com

سلام....
خیلی...خیلی زیبا و به جا گفتی...مرسی...
منتظرم...

حضرت عشق -- روزبه چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 05:52 ب.ظ http://hazrat-eshgh.blogsky.com

سلام فاطمه خانم
خوبی ؟؟؟ امیدوارم که خوب باشی
انگار رسم منه که هر موقع واسه زهرا خانم یا شما نظر می دم با هم نظر بدم
به هر حال اومدم معذرت خواهی از جفتتون و حالا از تو
نمی دونم با چه زبونی ولی امیدوارم که کمی درکم کنی خودت تا آخرش می ری مطمئن باش
همون طور که به زهرا خانم هم گفتم تو آپ بعدیم ممکنه که یه چیزایی رو بگم حالا خدا می دونه
امیدوارم که درکم کرده باشی
و البته به امید روزی که بتونم محبت هاتو جبران کنم
یا حق
فعلا..........

ایمان جمعه 28 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:17 ب.ظ http://shabhayetanhaie.blogsky.com

سلام فاطمه خانم دوست و همکلاسی قدیم قدیماااااا
احوال شما؟
بابا ایول
حالا دیگه آپ میکنین خبر هم نمیدین
باشه باشه
می خواستم دیگه نظر نزارم واست
ولی دلم نیومد
آخه شعری که نوشته بودی خیلی ماه بود
خیلی به دلم نشست
خوب دیگه ما بریم
امیدوارم که همیشه موفق باشید. . .

عدالت را فدای مصلحت کردند یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:51 ق.ظ

می گویند قرارداد عماد رضا قانونی است. به صرف اینکه او در تاریخ 13 مرداد ماه در گذرنامه اش تاریخ ورود به ایران را دارد و در تاریخ دوم شهریور ماه نیز مهر خروجی بر آن منقوش شده و اثر انگشت ثبتی با اثر انگشت او خواند، به این نتیجه رسیده اند که هیچ تخلفی صورت نگرفته است!
آیا واقعاً برای روشن شدن همین دو موضوع چنین زمانی لازم بود؟ آیا برای شروع بررسی این دو مطلب لازم بود که سه، چهار روز وقت تلف شود تا اگر سند و مدرکی هم وجود دارد، پیدا کردنش دشوار گردد؟ آیا کمیته انضباطی در روزهای بعد از شکایت پرسپولیس، محتویات سطل های زباله را مهر و موم کرده بود که کار با طمأنینه شروع شد؟
آیا تمام آنچه بررسی شد، همین دو موضوع بود؟ آیا تمام آنچه بدست آمد در سه بخش خلاصه می شد که به این سادگی در حکم اعلام کردند؟
آیا چنین رأیی نیاز به یک جلسه چند ساعته در روز قبل از صدور حکم داشت؟ به راستی در آن جلسه چه گذشت؟ چه حرف هایی رد و بدل شد؟ آیا مسایلی هم عنوان شد که فاش نگردید؟ در این پرونده؛ هیچ فاکتوری با دیگری جور در نمی آید؟ حتی به نظر نمی رسد که لایحه دفاعیه پرسپولیس را خوانده باشند. اگر خوانده باشند و حکم از روز اول معلوم نبوده باشد (!!) پس باید پرسید؛ سعی در مخفی ماندن چه داشته اند که حتی به پرسش پرسپولیس اشاره نکرده اند، تا چه رسد که به آن پاسخ دهند؟!


رئیس کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال شاید بار دیگر به جای پاسخگویی به این سوالات، مطرح کند که دیگران به قوانین آشنا نیستند، اما مردم همیشه آنچه را می بینند که عدالت (!!) قادر به دیدن آن نیست. چشم های عدالت بسته است و وای به روزی که دستش را دیگرانی گرفته باشند تا بخواهند از جایی عبورش دهند!
نگرانی های روزهای گذشته ما بی دلیل نبود. چگونه باید باور کنیم فدراسیون فوتبال به واقع به دنبال کشف حقیقت و اعلام آن به دیگران است؟ اگر اینگونه است، اظهار نظر قاطعانه داریوش مصطفوی درباره اینکه حکم مزبور قطعی ترین حکم تاریخ فوتبال ایران بوده است را چگونه تعبیر و تفسیر کنیم؟ آیا شخص مصطفوی از چنین اظهار نظری، برداشت فاتحانه ندارد؟ آیا فدراسیون، پرسپولیس را بر اثر این شکایت، علیه خود می دید؟
شاید هم پرسپولیس، بیهوده با کمیته انضباطی کلنجار می رفت و از اول باید سراغ افرادی می رفت که رأی، همان سیاست آن هاست. چگونه است که فقط احکام دوران داریوش مصطفوی، قطعی ترین و تاریخی ترین احکام فوتبال ما هستند و در همه آن ها، پرسپولیس قربانی می شود؟ هواداران پرسپولیس هنوز حوادث سال 37 و احکام صادره بعد از بازی دربی را از یاد نبرده اند. آیا آن احکام بر اصول استوار بود یا بر مواردی دیگر؟ آیا مصطفوی تصور می کند با سپردن مسئولیت به محمد پنجعلی که در آن روز در زمره قربانیان بود، همه چیز را جبران کرد؟
مصطفوی همچنین درباره ارجاع پرونده به شورای عالی استیناف به گونه ای سخن می گوید که بدانیم، باز هم اتفاقی نمی افتد. آنجا که گفته است: «هر چند حکم کمیته انضباطی با تحقیقات فراوان صادر شده، اما شورای استیناف هم پاسخگوی اعتراضات است».
کمیته انضباطی فدراسیون تنها شبهه موجود در پرونده را عقد قرارداد در خارج از ساعت وقت اداری می داند که قانونی علیه آن وجود ندارد تا خللی بر صحت قرارداد وارد کند.
آیا سوال و شبهه پرسپولیس، این بود؟ برای عقد این قرارداد چه نیازی به تاریکی شب و خلوت بودن هیأت فوتبال اصفهان بوده است. البته تاریکی شب، همیشه برای مخفی کاری به کار نمی آید. گاهی می توان مدعی شد در تاریکی شب اتفاقاتی روی داده است که مدعیان ندیده اند، چون باید با چشم دلشان می دیدند!!
سوال پرسپولیس روشن بود. طبق اظهارات مسئولان باشگاه سپاهان، هیأت فوتبال اصفهان و مستندات پرونده؛ عماد رضا ساعت 03 دقیقه بامداد دوم شهریور ماه قرارداد خود را در هیأت فوتبال به ثبت رسانده و همان روز کشور را ترک کرده است و این در حالیست که در دفتر ثبت هیأت فوتبال اصفهان، نام عماد رضا آخرین نام درج شده در فهرست روز شهویور ماه است. چنین امری چگونه امکان دارد؟ حتی اشتباه در درج مطالب هم نمی تواند اشتباهی با این دقت را پدید آورد!! کاراگاهان پلیس در چنین مواقعی می گویند؛ کار بیش از حد خالی از اشکال و بدون عیب است. کمیته انضباطی باید به این سوال پاسخ می گفت؛ اما این مطلب مسکوت ماند و معلوم نیست دو فردای دیگر دفتر ثبت مزبور چه وضعیتی داشته باشد؟!
خوب به خاطر داریم که روز دوم شهریور ماه خبرهای زیادی درباره بروز اختلافات بین عماد رضا و سپاهان شنیده می شد و به همین دلیل اخبار درباره انعقاد قرارداد، ضد و نقیض بود تا آنجا که آخرین خبر دریافتی، حکایت از عدم عقد قرارداد داشت. اگر قرارداد عماد رضا در ساعات بامداد به ثبت رسیده بود، آن شبهات و اخبار گوناگون چگونه رواج پیدا کرد. آیا ممکن نیست آن روز نام عماد رضا به عنوان آخرین نام درج شده، اما اثر انگشتی ثبت نشده باشد تا توافق و انعقاد قرارداد در سفر بعدی عماد رضا به تهران و بعد از پایان فصل نقل و انتقالات صورت بگیرد؟ آیا نمی توان این احتمال را نیز در نظر گرفت که فهرست روز دوم شهریور ماه را با یک جای خالی بسته اند که بعداً پر شده است؟ این ها ادعا نیست. احتمالاتی است بر اساس ادعای دیگر که به آن جواب نداده اند. اگر این احتمالات قابل اعتناء نیست، پس باید پاسخی عقلانی برای سوال پرسپولیسی ها وجود داشته باشد.
اگر دو احتمال ما مردود است، پس چگونه ترتیب درج نام عماد رضا با ساعت عنوان شده تناقض صد در صد دارد. این ها سوالاتی است که نه ما، بلکه مسئولان باشگاه مطرح کرده و بر اساس آن خواستار تجدید نظر در شورای عالی استیناف شده است. اگر ایراد پرسپولیس خلاف واقع بود، پس چرا در حکم، هیچ اشاره ای نشد؟ کمیته انضباطی که خدا را شکر از مردود اعلام کردن ادعای پرسپولیس، ناراحت نمی شود.
در این ارتباط موارد قابل اشاره دیگری هم وجود دارد. مثلاً اینکه مشخص کنند عماد رضا دقیقاً اثر انگشت خود را چه زمانی پای قرارداد انداخته و در دفتر ثبت هیأت فوتبال الصاق کرده است. مواردی که حتی می تواند مورد پیگیرد قضایی قرار بگیرد، البته اگر پرسپولیس را مجبور به سکوت نکنند.
دیگر هیچ احتمالی را نمی توان نادیده گرفت. به راستی آیا عدالت فدای مصلحت نشده است؟ ما اول باید باور کنیم که عدالت عین مصلحت است.
ابتدا باید نگاهی درست را برای خود تعریف کنیم. باید آینده را ببینیم تا مصلحت اندیشی ما عین عدالت باشد. باید اینگونه باشیم تا از واهمه انتخاباتی که نیامده است، سعی در راضی نگه داشتن همگان نداشته باشیم. دیگرانی که امروز نیستند، عبرت های خوبی هستند، اگر دیده شوند و خود را رقم زننده تقدیر دیگران ندانیم. آن ها نیز همه چیز را آنگونه که خواستند تعریف کردند. امروز شاید فدراسیون فوتبال می تواند به طبع حضور کیومرث هاشمی و بعد محمد علی آبادی، پرسپولیس هیچ گاه کار را به فیفا نخواهد کشاند. چون اصلاً چنین اجازه ای پیدا نخواهد کرد و مجبور به سکوت خواهد شد، همانطور که می دانیم به آن اجازه نخواهند داد کار را به محاکم قضایی بکشانند. داریوش مصطفوی حق دارد که با اطمینان خاطر صحبت کند، اما آیا سپاهان هم اسیر چنین قید و بندهایی است. آیا محمد علی آبادی می تواند برای محمد رضا ساکت و مهدی تاج رئیس هیأت مدیره سپاهان تعیین تکلیف کند که شکایت به فیفا نبرند و شانس خود را نیازمایند. شاید انبوه اختلافات با فیفا راه مصلحت اندیشی را هموار کرده باشد. شاید هم انتخابات آتی مجمع، رأی اصفهانی ها و نفوذشان فراتر از باورهای ما ارزشمند است

رسول دوشنبه 1 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:13 ب.ظ

آّ ه سلام خوبی

ایوول

عیدت مبارک
بای

م.خ سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:47 ق.ظ http://bofmens.mihanblog.com

سلام ....فاطمه جان..عیددددددددددددددت مبارک
وبم به روز شد ...خوشحال میشم تشریف بیاری

دیانا چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:24 ق.ظ http://justkhodam.blogsky.com

سلام فاطمه جون
خوبی؟
میگما شب قدر دعا کردی واسم؟:D
عیدت مبارک عزیزم
نماز روزه هاتم قبول

حضرت عشق -- روزبه جمعه 5 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:33 ق.ظ http://hazrat-eshgh.blogsky.com

درود
حضرت عشق
آپ شد
منتظرم

از تبار درد جمعه 5 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:14 ق.ظ http://www.tandis-tanhaee.blogsky.com

سلام فاطمه جان .....خوبی ؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی وقته نیومدم پیشت .....
شرمندم .......
راستی....عکسای امید چجوری بود ؟؟؟؟؟؟
آلبوم امیدو دار که ؟
در ضمن خیلی نامردی ...منو مریم مثل بقیه ایم ؟؟؟؟؟؟؟
باشه یکی طلبت ...
بابا یه مسخره بازی از پیش تایین شده بود ....خنده دار بود
هر چی بود ولی کلی خندیدیم ..
راستی به زهرا بگو ...به قول هم ولاتیامون پوزتو نکش بالا ..
شوخی سرت نمیشه ؟؟؟؟؟؟بگو بچه که قهر نم کنه ..
منتظرتم ...
بهم سر بزن

(*ـ*) یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:53 ق.ظ

سلام

الان ساعت ۲بامداد روز یک شنبه است وقت استراحت هست

زندگی دونیمه است نیمه اول در امید نیمه دوم و نیمه دوم در حسرت نیمه اول من بعد از طی کردن نیمه اول اومدم تو نیمه دوم
دعا یادت نره بای

مهران سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:21 ب.ظ http://www.sangintar-az-faryad.blogsky.com

سلام خوبی؟ مر سی از اینکه اومدی به وبم سر زدی . امیدوارم موفق باشی .بازم سر میزنم

حضرت عشق-مریم سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:01 ب.ظ

فاطه بی معرفت شدی
امروزم هرچی داد زدم جوابمو ندادی ...
کجاییی خانومی؟

م.خ جمعه 12 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:56 ق.ظ http://bofmens.mihanblog.com

سلام....دیگر زمان رفتن است ..وب به روز نخواهد شد
با قسمتی از یک دکلمه ...

http://www.sharemation.com/deklame/anybody.mp3?uniq=-hwg2fg

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد